چاپ کتاب

مطالب مربوط به چاپ و انتشار کتاب

چاپ کتاب

مطالب مربوط به چاپ و انتشار کتاب

سختی ها و مشکلات نوشتن کتاب

سختی‌های سمت نویسنده

نداشتن قالبی برای تایپ کتاب

یکی از مشکلاتی که در هنگام شروع کار نوشتن کتاب به چشم نمی‌آید، نداشتن یک قالب مناسب برای تایپ کتاب است. متاسفانه نه تنها ناشران خصوصی، بلکه حتی ناشران دانشگاهی هم شیوه‌نامه کاملی برای طراحی قالب کتاب ندارند تا نویسندگان بتوانند بدون درگیر شدن با جزئیات فنی طراحی قالب، وقت خود را تنها روی نوشتن کتاب متمرکز کنند. خیلی از ناشران شیوه‌نامه‌های یک‌صفحه‌ای دارند؛ در حالی که مثلاً انتشارات دانشگاه شیکاگو آمریکا شیوه‌نامه‌ای ۱۰۰۰ صفحه‌ای دارد.

پیشنهاد می‌شود در چنین مواقعی از نویسندگانی که قبل از شما با آن ناشر کار کرده‌اند، قالب موردقبول ناشر را بگیرید.

سردرگمی در رعایت آیین نگارش

با وجود اینکه چندین کتاب خوب آیین نگارش در بازار وجود دارد، اما اتفاق نظری روی مطالب آن وجود ندارد. به عنوان نمونه همه قبول دارند که مثلاً «درس‌ها» باید به صورت نیم‌فاصله نوشته شود؛ اما در مورد کلمه‌ای مثل «ریاضی‌دان» اتفاق نظری وجود ندارد که آیا باید به صورت نیم‌فاصله باشد یا به صورت «ریاضیدان». به عنوان نمونه‌ای دیگر هنوز معلوم نیست که آیا قبل از کلماتی مثل «بنابراین» و «لذا» باید نقطه بیاید یا نقطه‌ویرگول. این موارد باعث می‌شوند نویسندگان یا مترجمان در حین تایپ کتاب دچار سردرگمی شوند و ساعت‌ها و چه بسا روزها وقت خود را صرف پیدا کردن جواب این سوال‌ها بکنند. متاسفانه کتاب دستور خط فرهنگستان نیز در بسیاری موارد کمکی نمی‌کند.

پیشنهاد می‌شود تا پایان کار نوشتن کتاب از یک کتاب واحد در زمینه آیین نگارش پیروی بکنید.

هماهنگ نبودن همکاران در پیروی از یک سبک نوشتن

چند وقت پیش کتابی برای ویراستاری به من سپرده شد. با وجود اینکه صفحه عنوان نداشت، اما بعد از بررسی سرسری کتاب متوجه شدم که حداقل ۳-۴ نویسنده دارد. دلیل آن کاملاً مشخص بود: در بخشی از کتاب، از فعل‌هایی مثل «نمایید»، «می‌باشد» استفاده شده بود و در بخشی دیگر از «کنید» و «است» یا در بخشی دیگر نیم‌فاصله رعایت شده بود و در بخشی دیگر نه یا در بخشی از کتاب از حروف عربی «ی»، «ک» و اعداد عربی استفاده شده بود و در بخشی دیگر نه یا در بخشی از کتاب تعداد پانویس‌ها به شدت زیاد بود. دلیل آن هم این بود که یکی از نویسندگان، معادل انگلیسی تمام اصطلاحات را در پانویس آورده بود. در حالی که جای این معادل‌ها در واژه‌نامه پایان کتاب است.

پیشنهاد می‌شود قبل از شروع کار، همه نویسندگان روی این‌گونه موارد به توافق برسند و یا در هنگام برخورد با مساله جدید، با یکدیگر مشورت کنند تا کتاب‌شان یک‌دست از آب دربیاید.

عدم احساس مسئولیت یکی از همکاران

در نوشتن کتاب‌هایی که چند نویسنده دارند، عدم احساس مسئولیت یکی از همکاران باعث می‌شود تا کار به خوبی پیش نرود که خود باعث بی‌انگیزه شدن بقیه نویسندگان می‌شود. در انتخاب نویسنده یا مترجم همکار باید دقت کافی داشته باشید.

پیشنهاد می‌شود قبل از شروع کار، روی مسئولیت‌ها و سهم هر کدام از همکاران به جمع‌بندی برسید و حتی پیش‌بینی‌های لازم برای حذف و اضافه کردن همکار جدید را بکنید.

سختی‌های سمت ناشر

پیدا نشدن ناشر سرمایه‌گذار

اگر از همه موانع و سختی‌های نوشتن کتاب عبور کنید و کتاب را آماده چاپ کنید، به خان پیدا کردن ناشری که حاضر شود با سرمایه خودش کتاب شما را چاپ کند، می‌رسید؛ البته اگر عضو هیات علمی دانشگاهی باشید، در صورت تایید شورای پژوهشی گروه، دانشکده و دانشگاه، انتشارات دانشگاه تمام کارهای چاپ کتاب را انجام می‌دهد و حتی به شما حق‌التالیف هر چند ناچیزی هم می‌دهد؛ اما در غیر این صورت و مخصوصاً اگر «کتاب‌اولی» باشید، خیلی سخت ناشر سرمایه‌گذار پیدا می‌شود. در این حالت باید کلی هزینه کنید و کتاب را با هزینه خودتان چاپ کنید. حتی اگر از مرحله چاپ هم عبور کنید، نوبت به مرحله توزیع و فروش آن می‌رسد: شما می‌مانید و یک وانت کتاب! چند تایی از آن‌ها را امضا می‌کنید و به دوستان و آشناها می‌دهید؛ اما با بقیه آن‌ها چکار می‌کنید؟ شاید بگویید «آن‌ها را به کتاب‌فروشی‌های دانشگاه یا شهر می‌سپاریم تا برایمان بفروشند». اما واقعیت این است که کمتر کتاب‌فروشی‌ای پیدا می‌شود که کتاب شما را به صورت رایگان پشت ویترینش بگذارد. این یعنی چه کتاب شما فروش برود چه نرود، کتاب‌فروشی درصدی از قیمت پشت جلد کتاب را از همان اول از شما می‌گیرد.

سنگ‌اندازی و بدقولی ناشر

گاهی ناشران به‌ویژه دولتی و دانشگاهی با وجود توافق اولیه برای سرمایه‌گذاری روی کتاب، به بهانه‌های مختلفی مانند گران شدن کاغذ، رکود بازار نشر و… شروع به سنگ‌اندازی و بدقولی می‌کنند. گاهی هم دلیل این رفتارهای خود را به طور شفاف بیان نمی‌کنند و فقط سنگ‌اندازی می‌کنند تا نویسنده از ادامه کار خسته و ناامید شود! به عنوان مثال بعد از دریافت هر نسخه آماده چاپ کتاب، یک ایراد جدید و وقت‌گیر از فایل کتاب می‌گیرند تا چاپ کتاب به تعویق بیافتد. عکس زیر تعداد ویرایش‌های کتاب آخرم را نشان می‌دهد. به تاریخ‌ها دقت کنید. همان‌طور که می‌بینید ۱۴ ماه از تحویل نسخه (به نظر خودم) نهایی به ناشر می‌گذرد ولی هنوز کتاب تایید نهایی نشده است!

رضا امیرخانی شب گذشته طی سخنانی در نشست تخصصی چای و داستان که به همت مدرسه اسلامی هنر در سینمای آیه قم برگزار شد، با اشاره به این که یکی از رموز موفقیت نویسنده ها ، ارزیابی مداوم کار توسط خودشان است، اظهار داشت: در کشور ما نویسندگی و شناخته شدن در این عرصه ، زمان بر است، ضمن آن که اساساً برای موفق شدن در این وادی علاوه بر استعداد و علاقه مندی وافر، لازم است که نظام توزیع و پخش کتاب و به خصوص بحث ناشر به کمک نویسنده بیاید و او بتواند اثر خود را در سطح جامعه مطرح کرده و به مردم و مخاطبان انبوه بشناساند.

خالق رمان "ارمیا" و "قیدار" با اشاره به این که طبعاً نویسندگی مثل هر کار دیگری دارای سختی ها و مشکلات خاص خود است، افزود: توصیه ام به دوستان نویسنده جوان و علاقه مندان به ادبیات و داستان این است که در مواجهه با مشکلات و سختی ها ، دچار افسردگی و نااُمیدی نشوند بلکه بدانند که در هر پروژه به ظاهر ناموفقی، زمینه هایی برای رسیدن به موفقیت نهفته است.

وی یادآور شد: هر گاه که کتابی از من به انتها می رسد و آن را به دست ناشر می سپرم با خودم می گویم انگار دیگر تمام شده ام و باید به شغل دیگری فکر کنم اما دغدغه و سوژه جذاب به سراغم می آید و من را درگیر می کند ، کما این که الان نیز مشغول ویراستاری کتاب بعدی ام هستم.

امیرخانی افزود: به شدت معتقدم که در نوشتن ، شکسته نفسی معنا ندارد و نویسنده باید با اعتماد به نفس وارد گود شده و حین نوشتن به این فکر کند که دارد شاهکار ادبیات جهان را خلق می کند و لذا باید در موقع نوشتن ، نویسنده جاه طلب باشد و با خود بگوید که این اثر من بهترین اثر دنیاست.


چای زنجبیل نیوشا و خواص آن

چای زنجبیل نیوشا

همه ی ما در طول روز از نوشیدنی های مختلفی از جمله چای سیاه که طرفدارهای زیادی دارد استفاده می کنیم حال اگر این نوشیدنی دلچسب را با داروهای گیاهی مصرف نماییم عملکرد بدن را بهبود داده و در برابر بیماری های گوناگون در امان می مانیم. اکسیر نیوشا با ترکیب چای سیاه و زنجبیل یا بهتر است بگوییم با ارائه چای زنجبیل نیوشا به دنبال افزایش سلامت بدن شما می باشد . در ادامه قصد داریم شما را با خواص این دو ترکیب شگفت انگیز آشنا کنیم ، با ما همراه باشید. شما می توانید به صورت رایگان از مشاورین ما در ارتباط باشید و با محصولات ما آشنا شوید و راهنمایی های لازم را دریافت نمایید.

09915787814

مصرف چای چه فوایدی برای ما دارد؟

بیشتر ما ایرانیان چای سیاه را در برنامه غذایی خود قرار داده و از آن استفاده می کنیم چرا که دارای ارزش غذایی بسیار که در ادامه آن ها را نام برده ایم، بوده و سبب افزایش هوشیاری می گردد.

  • کلسیم
  • منیزیم
  • سدیم
  • پتاسیم
  • کافئین
  • کلروفیل
  • و...

افزایش سلامت قلب  با مصرف چای سیاه

به دلیل وجود فلاون در چای برای حفظ سلامت قلب مفید بوده و از بیماری های قلبی عروقی جلوگیری می کند.

سلامتی دهان و دندان از خواص چای سیاه

اگر بهداشت دهان و دندان برایتان اهمیت زیادی دارد و همیشه سعی می کنید به توصیه های دندان پزشک خود توجه و عمل کنید بهتر است چای را به برنامه غذایی خود اضافه کنید چرا که چای سیاه با جلوگیری از تشکیل پلاک دندان از پوسیدگی و کرم خوردگی آن محافظت می کند.

کمک به افزایش ایمنی بدن

چای سیاه دارای خاصیت آنتی اکسیدان و ضد باکتریای بوده و باعث محافظت دی ان ای ها در برابر آسیب های مواد شیمیایی مانند دود سیگار شده و با بیرون نمودن رادیکال های آزاد اکسیژن که تمایل دارن DNA تخریب کنند ایمنی بدن را بالا می برند.

افزایش و بهبود سیستم گوارش و رفع سوءهاضمه

بعضی از افراد درد و ناراحتی زیادی در قسمت بالایی معده احساس می کنند که بسیار آزار دهنده می باشد این مورد از علائم بیماری دیس پیسی یا همان سوءهاضمه مزمن می باشد که چای سیاه کمک می کند که عمل تخلیه معده تسریع یابد و این مشکل را برطرف نماید همچنین باعث کاهش سرطان های روده و معده می گردد.

کاهش ریسک ابتلا به پارکینسون

یکی از بیماری هایی عصبی که بیشتر در افراد مسن دیده می شود پارکینسون می باشد و نوشیدن چای می تواند کمک کند تا علایم این بیماری را به تاخیر بیندازید.

چای خواص دیگری از قبیل رفع بیماری های تنفسی مانند آسم، جلوگیری از پوکی استخوان به دلیل وجود کلسیم در آن، کمک به کاهش وزن به صورت طبیعی، کاهش ریسک سنگ کلیه و سرطان تخمدان و دیابت و... دارد.

زنجبیل

داروهای گیاهی در غذاها و طب سنتی کاربرد زیادی داشته سبب افزایش سلامتی می گردد زنجبیل نیز یکی از این داروهای گیاهی که کاربرد فراوانی دارد.

افزایش گرمای بدن و کاهش وزن

زنجبیل دارای طبع گرم بوده و میزان گرمای بدن و در نتیجه ی آن سوخت و ساز بدن را بالا می برد و سبب کاهش وزن می شود.

درمان دردهای قاعدگی و گرفتگی های عضلانی

از آنجایی که در زنجبیل دارای مفنامیک اسید می باشد دردهای دوران پریودی را کاهش می دهد و همانند قرص دیکلوفناک دردهای عضلانی را از بین می برد.

کاهش تهوع و استفراغ ناشی از شیمی درمانی و بارداری و...

گاهی اوقات انجام شیمی درمانی باعث ایجاد حالت تهوع و استفراغ در فرد می گردد یا زنان حامله از حالت تهوع و استفراغ دوران بارداری می نالند و اذیت می شوند و یا ممکن است به دلیل مشکلات گوارشی این حالت برایتان رخ دهد. زنجبیل با جلوگیری از سروتونین در سیستم گوارش، تهوع و استفراغ را از بین می برد.

خاصیت آنتی هیستامینی زنجبیل

آلرژی و حساسیت های فصلی معمولا با آبریزش بینی و عطسه همراه است و در بیشتر مواقع سبب کلافگی فرد می گردد. مصرف زنجبیل می تواند مانند آنتی هیستامین عمل کرده و شما از شر این حساسیت ها خلاص کند.

زنجبیل خواص دیگری نظیر پیشگیری از آلزایمر و افزایش عملکرد مغز، رفع عفونت ها، کاهش کلسترول (چربی مضر خون)، پیشگیری از سرطان هایی مانند سرطان سینه و پروستات و پانکراس و سرطان تخمدان، کاهش احتمال ابتلا به سرماخوردگی و آنفولانزا و منبع آنتی اکسیدان می باشد.

جمع بندی: با توجه مطالب گفته شده و آشنایی با خاص این دو ماده یعنی چای سیاه و زنجبیل با خوردن چای زنجبیل نیوشا می نوانید سلامتی خود در برابر برخی از بیماری تضمین نمایید و ایمنی بدنتان را افزایش دهید.

 

چگونه نویسنده خوبی شویم

نوشتن درمان درد بیهودگی است.

-شاهرخ مسکوب

اول باید بد بنویسی، تا بعداً بتوانی بهتر بنویسی.

-ویلیام فاکنر

هر کس هرطور که می‌خواهد و در توانش هست، می‌نویسد.

-آنتون چخوف

نویسنده کیست؟
«نویسنده کسی است که نوشتن برای او آسان است؛ اگر چه محصول کارش متوسط باشد.» پس نویسنده، کسی است که از نوشتن نمی‌هراسد؛ بلکه آن را دوست دارد و از آن لذت می‌برد. کسی که نوشتن برای او، به آسانی و شیرینی گشت و گذار در طبیعت باشد، نویسنده است؛ حتی اگر آنچه می‌نویسد، چشم‌ها را خیره نکند. این گمان که نویسنده، باید با هر نوشتۀ خود، خواننده‌اش را شگفت‌زده کند و به تحسین و اعجاب وا دارد، دور از آبادی است. اگر کسی، به همان راحتی که می‌گوید، بنویسد، نویسنده است؛ اگر چه دیگران، به سختی و با رنج فراوان، بهتر از او بنویسند.

آیا فارسی بلدید؟

برای ما، یادگیری زبان فارسی بدیهی به نظر می‌رسد، فکر می‌کنیم زبان فارسی چیزی است که از پر قنداق باماست. در صورتی اگر می‌خواهیم نویسنده‌ای حرفه‌ای شویم باید برای یادگیری و تقویت فارسی ما بیش از هر زبان دیگری وقت بگذاریم.

اگر استعداد نداشته باشم…

اگر واقعاً شیفته و تشنۀ نوشتن هستیم، باید نگرانی از بی‌استعداد بودن را به‌کل کنار بگذاریم، نویسنده می‌نویسند، حتی اگر تمام عالم به او ثابت کنند که هیچ استعدادی برای نوشتن ندارد. شاید دوست داشته باشد جملۀ بامزه رابرت بنچلی را بخوانید:

«پانزده سال طول کشید تا بفهمم استعداد نوشتن ندارم، اما دیگر نتوانستم این کار را رها کنم چون بیش از حد معروف شده بودم.»

اهمیت خاطرات روزانه

اصلاً چه کسی گفته در ابتدای کار وقتی هنوز تازه‌کار و نابلد هستیم باید شروع کنیم به نوشتن کتاب و مقاله؟

در اوایل شروع کار نوشتن و تمرین نویسندگی بهتر است به نوشتن خاطرات روزانه‌مان اکتفا کنیم، اگر نوشتن خاطرات و یادداشت روزانه را به عادت ثابت خودمان تبدیل کنیم، اولین قدم مهم و جدی برای نویسنده شدن را برداشته‌ایم. تولستوی نیز با سال‌های سال با نوشتن دربارۀ خودش اعتماد به نفس لازم برای نوشتن شاهکارهایش را به دست آورد.

کلیشه‌ای ننویسید

فکر کردن به اینکه دیگران درباره کارمان چه خواهند گفت ما را کلیشه‌ای و سطحی می‌کند.

باید به کیفیت کارمان فکر کنیم، بگذاریم به ندای ناخودآگاهمان توجه بیشتری بکنیم.

وقتی می‌نویسید، ارتباط‌تان را با دنیا قطع کنید

نوشتن باید یک کار کاملا محرمانه و شخصی باشد. میزتان را گوشه‌ی اتاق بگذارید و هر عاملی که ممکن است حواس‌تان را پرت کند، از تلفن گرفته تا یک پنجره‌ی باز، رفع کنید. به توصیه‌ی کینگ :«وقتی در بسته است بنویسید، وقتی در باز است بازنویسی کنید.»

نوشته‌ی شما باید خصوصی بماند. نوشتن یک پیش‌نویس اولیه به گفته‌ی کینگ «یک کار کاملا خام و اولیه است، یکی از آن کارهایی که دوست دارم پشت درهای بسته انجام بدهم. چون داستان برهنه است و چیزی جز جوراب و زیرشلواری به تن ندارد.»

خواندن، نوشتن، خواندن، نوشتن و الخ!

پلینی می‌گوید هیچ روزی نباید بدون نوشتن سپری شود، اگر بتوانیم به یک الگوی ثابت برای خواندن و نوشتن برسید، مسیر حرفه‌ای شدن را با سرعت بیشتری طی می‌کنیم.

بازی دایره‌وار خواندن و نوشتن، یعنی وقتی از نوشتن که خسته شدیم برویم سراغ خواندن و وقتی از خواندن که خسته شدیم برویم سراغ نوشتن! این الگو دستاوردهای زیادی را در پی دارد.

جواب ندهید، سؤال کنید

بهتر است به‌جای نوشتن جواب، سؤال بنویسیم، شروع کنیم درباره هر چیزی که دوست داریم و مسئله ماست تا جایی که می‌توانیم سؤال طرح کنیم. سؤال نوشتن موتور نویسندگی و خلاقیت را روشن می‌کند، سهل و لذت‌بخش هم هست.

سؤال‌ها می‌توانند درباره نوشتن و نویسندگی باشد یا عجیب و غریب‌ترین چیزهایی که درباره آن‌ها کنجکاویم. سؤال‌هایی مثل «اول دیوار بود یا تابلو» یا «اول مرغ بود یا تخم مرغ»؟

سخت‌ترین موضوعات را برای نوشتن به چالش بکشید

کینگ می‌گوید: « مهم‌ترین موضوعات، همان‌هایی هستند که صحبت درباره‌شان از بقیه سخت‌تر است. از آنجا که کلمات، احساسات شما را کمرنگ می‌کنند از نوشتن این موضوعات خجالت می‌کشید.» بیشترِ نوشته‌های ارزشمند، نتیجه‌ی ساعت‌ها تفکرند. به نظر کینگ «نویسندگی، تفکر اصلاح شده است.»

هنگام پرداختن به موضوعات دشوار، خودتان را عمیقا درگیر موضوع کنید. کینگ می‌گوید:

«داستان‌ها را باید پیدا کنید، مثل فسیل‌هایی که در زمین مدفون شده‌اند. داستان‌ها یادگاری هستند، آثاری از یک دنیای کشف‌نشده که همیشه وجود داشته است.»

نویسنده‌ها باید مثل باستان‌شناسان، هرچقدر که می‌توانند ذهن‌شان را برای پیدا کردن داستان حفاری کنند.

متظاهر نباشید

«یکی از بدترین بلاهایی که ممکن است سر نوشته‌تان بیاورید این است که لغات را بپیچانید و چون از کلمات کوتاه و ساده راضی نیستید، دنبال کلمه‌های طولانی و قلنبه سلنبه بگردید.» این نظر کینگ است. او این کار را با بزک کردن یک حیوان خانگی مقایسه می‌کند. در این صورت، هم حیوان و هم صاحبش معذب می‌شوند.

همان‌طور که دیوید آگلیوی، تاجر سرشناس در یادداشتی به کارمندانش نوشته است: «هرگز کلمات تخصصی‌ای مثل بازتفهیم، تطورگرایی، فرمالیسم و اگزیستانسیالیسم و … را به کار نبرید. اینها نشانه‌های مشخص تظاهر و پرمدعا بودن هستند.» به‌علاوه، تا لازم نشده نمادها را به‌کار نبرید. کینگ می‌نویسد: «نمادها برای زیبا کردن و غنی کردنِ نوشته‌اند، نه برای تصنعی کردن آن.»

از به کار بردن قیدها و پاراگراف‌های طولانی خودداری کنید

همانطور که کینگ در کتاب خاطراتش چندین بار تأکید کرده‌ است :«قیدها دوست شما نیستند.» در واقع او معتقد است «راه جهنم از قیدها پوشیده شده است.» و آنها را به علف‌های هرزی تشبیه می‌کند که چمن‌های شما را خراب می‌کنند. قیدهای بعد از «او گفت»، بدترین قید‌ها هستند. بهتر است این عبارت‌ها ساده بماند و جز در موارد لازم به کار نرود.

همچنین باید حواس‌تان به پاراگراف‌ها باشد که با جریان و آهنگ داستان هماهنگ باشند. کینگ می‌گوید:«اینکه پاراگراف‌ها چه شکلی هستند تقریبا به‌اندازه‌ی مطالبی که بیان می‌کنند مهم است.»

در هنر توصیف، استاد شوید

کینگ می‌گویذ:

«توصیف از تخیل نویسنده شروع می‌شود ولی باید در تخیل خواننده تمام بشود.»

مسئله‌ی مهم به‌اندازه‌ی کافی نوشتن نیست، بلکه این است که بدانید گفته‌های‌تان را باید تا کجا محدود کنید. چیزی را که می‌خواهید خواننده ببیند در ذهن‌تان تصویرسازی کنید. بعد چیزی را که در ذهن‌تان می‌بینید به صورت کلماتی روی کاغذ پیاده کنید. او می‌گوید شما باید همه چیز را طوری توصیف کنید که «باعث شود دریافتنِ مطلب خواننده را تکان دهد..»

کلید یک توصیف خوب، واضح بودن است؛ هم در مشاهده و هم در نوشتن. از تصاویر زنده و لغات ساده استفاده کنید تا خواننده خسته نشود. کینگ می‌گوید:«در بیشتر موارد وقتی خواننده کتابی را کنار می‌گذارد دلیلش این است که کتاب برایش «خسته‌کننده شده است». این خسته‌کننده شدن معمولا از آنجا سرچشمه می‌گیرد که نویسنده مسحور قدرت توصیف خودش می‌شود و اولویت را که حفظ جذابیت نوشته است فراموش می‌کند.»

چرا همۀ ما باید مهارت قصه‌گویی را بیاموزیم؟

حتی اگر نمی‌خواهیم داستان‌نویس شویم و قصد ما نوشتن پروپوزال و مقاله است، بازهم باید سعی کنیم تا همیشه داستانی را در دست نوشتن داشته باشیم و مهارت قصه‌گویی را بیاموزیم.

صادق هدایت می‌گوید: قصه یک راه فرار برای رسیدن به آرزوهای ناکام است.

چشم‌ها را باید بست

شاید عجیب و غریب به نظر برسد، ولی به امتحانش می‌ارزد، گاهی برای نویسندگی خلاق باید دست به کارهای عجیب و غریب بزنیم. نوشتن با چشم‌های بسته یکی از همین کارهاست. اگر هرازگاهی ده دقیقه با چشم‌های بسته و توی تاریکی بنویسیم شکل تازه‌ای از نوشتن بی‌تکلف را تجربه می‌کنیم. بهتر است نگران در هم رفتن خطوط نباشیم.

از نوشتن بنویسید

نوشتن از فرایند نوشتن و علاقه‌مان به نوشتن واکاوی انگیزه‌هایی که برای نوشتن داریم یکی از روش‌هایی است که نگاه ما را به نوشتن شفاف‌تر می‌کند. نوشتن درباره نوشتن نما را برای نویسنده شدن مصمم‌تر می‌کند و همچنین باعث تثبیت آموخته‌های ما می‌شود.

از زندگی واقعی آدم‌ها بنویسید

کینگ می‌نویسد: «چیزی فراتر از اشتباهات نحوی و مشاهدات اشتباه پشت نوشته‌های بد نهفته است. نوشته‌ی بد ناشی از سرسختی احمقانه‌ی نویسنده برای خودداری از نوشتن درباره‌ی زندگی واقعی آدم‌هاست؛ واقعیت این است که حتی یک قاتل هم ممکن است بعضی وقت‌ها به یک پیرزن کمک کند تا از خیابان رد شود.» شخصیت‌های داستان شما بیش از هر چیز، برای خواننده اهمیت دارند. پس یادتان باشد تمام زوایای شخصیت آنها را برای خواننده آشکار کنید.

بازی‌سازی و گیمیفیکیشن در نوشتن

اگر می‌خواهیم نوشتن به بخشی ثابت از زندگی شما تبدیل شود و هرگز آن را ترک نکنیم باید تلاش کنیم بازی‌های مخصوص خودمان را ابداع کنیم، می‌توان گفت که تنها با تبدیل نوشتن به یک بازی حساب‌شده است که می‌توانیم به تداوم در این کار امیدوار باشیم. نوشتن کار دشواری است و باید برای ساده کردن و لذت‌بخش‌تر کردن آن تلاش کرد.

ریسک کنید، احتیاط زیادی خوب نیست

قبل از هر کار، لحن منفعلانه را کنار بگذارید، چون این بزرگترین مشخصه‌ی ترس است. کینگ می‌گوید:«من به این نتیجه رسیده‌ام که بیشتر نوشته‌های بد ریشه در ترس دارند.» نویسنده باید شانه‌هایش را عقب بدهد، چانه‌اش را بالا بگیرد و مسئولیت را بر عهده‌ی نوشته‌اش بگذارد.

کینگ می‌گوید:«هر چیزی را که به ذهن‌تان می‌رسد امتحان کنید، مهم نیست چقدر خسته‌کننده و معمولی یا گستاخانه و عجیب و غریب باشد. اگر به درد خورد که خوب، وگرنه دور بیندازیدش.»


الهام بگیرید

توضیح این کار سخت است ولی بخشی از کار نویسندگی و البته مرموز می‌باشد. شما نمی‌توانید به‌تنهایی مسئولیت کامل آنچه را که خلق می‌کنید، به عهده بگیرید. یک نویسنده‌ی خوب می‌داند که چطور خود را موردتوجه عموم قرار دهد.

او می‌داند که الهام برای روح خلاق مانند نفس کشیدن برای یک جسم زنده است.

نوشتن را نوعی تله‌پاتی بدانید

کینگ می‌گوید:« همه‌ی هنرها تا حدی وابسته به تله‌پاتی‌اند، ولی به نظر من نوشتن خالص‌ترین عصاره‌ی آن است.» یکی از مهم‌ترین عناصر داستان انتقال مفاهیم است. کار شما نوشتن کلمات روی کاغذ نیست، بلکه انتقال ایده‌های درون ذهن‌تان به خواننده است.

به گفته‌ی کینگ «کلمات فقط واسطه‌ای هستند که از طریق آنها مفاهیم منتقل می‌شوند.» وُنه‌گوت هم در «توصیه‌هایی درباره‌ی نویسندگی‌»اش گفته است «کاری کنید که یک مخاطب ناشناس‌ بعد از خواندن داستان شما احساس نکند وقتش را تلف کرده است.»

عدد به عدد پیش بروید

نوشتن با کلمه‌ها آغاز می‌شود و به جمله‌ها می‌رسد و مجموعه جملات، پاراگراف‌ها را می‌سازند و درنهایت متن کامل شکل می‌گیرد.

ریچارد براتیگان هفت سال تمرین کردن تا نوشتن یک جمله درست را یاد بگیرد.

عدد زدن برای هر جمله و رفتن سراغ سطر بعدی باعث می‌شود حساسیت بیشتری به ساختار جمله‌ها پیدا کنیم و در نهایت نوشتن‌های خواندنی‌تری بنویسیم.

تیتربازی

شما چرا به خواندن این پست علاقه‌مند شدید و روی آن کلیک کردید؟ مسلماً تیتر آن، پس تیتر مهم‌ترین قسمت هر متن برای جلب توجه خواننده است، گاهی یک تیتر نامناسب و بی‌رمق متن ارزشمندی را به‌طورکلی نابود می‌کند و باعث می‌شود هیچ‌کس برای خواندن آن رغبت نکند.

سرمایه گذاری روی مهارت تیتر نویسی یکی از هوشمندانه‌ترین تصمیم‌های یک نویسنده حرفه‌ای است.

با زاویه دید بازی کنید

اگر اول شخص می‌نویسید، دوم شخص و سوم شخص را هم امتحان کنید، این روش فقط مختص به داستان‌نویسی نیست، حتی می‌توانید یادداشت‌ها و خاطرات روزانه‌تان را هم با زاویه دیدی غیر از اول شخص بنویسید.

اول شخص: من هر روز پانزده دقیقه می‌نویسم.

دوم شخص: تو از هر وقت اضافه‌ای که گیر می‌آوری برای نوشتن استفاده می‌کنی.

سوم شخص: او دیوانه نوشتن است و برای فرار از سروصداهای توی خانه، در پشت‌بام می‌نویسد.

مثلِ نظامی

در نوشتن باید مثل یک نظامی منضبط باشیم. اگر می‌خواهیم به‌جایی برسیم و سری توی سرها دربیاوریم باید نظمی آهنی داشته باشیم، چه‌بهتر که هرروز سر ساعت معینی نوشتن را شروع کنیم و حتی آغاز جنگ جهان سوم هم هیچ تأثیری روی برنامه نویسندگی ما نداشته باشد.

نظم فیزیکی به نظم ذهنی هم منجر می‌شود و به‌مرورزمان ذهن ما هرروز سر ساعت معینی بهترین ایده‌ها را به ارمغان می‌آورد.

نویسنده نباید کمال‌گرا باشد

شده صد تا کتاب روانشناسی کمال طلبی و کمال‌گرایی بخوانیم، باید بخوانیم، رشد و موفقیت زمانی آغاز می‌شود که به کمال طلبی و وسواس چیره شویم.

نویسنده باید بیاموزد که هیچ کاری را ناتمام رها نکند و هر طور شده کاری که شروع کرده به آخر برساند.

اهمیت مطالعه غیرداستانی

بنا نیست چون می‌خواهیم داستان‌نویس بشویم از مطالعه کتاب‌های غیرداستانی چشم‌پوشی کنیم.

مطالعۀ تاریخ، سیاست، روانشناسی و فلسفه و جامعه شناسی باید از کارهای همیشگی هر نویسنده‌ای باشد.

چرا باید کلاسیک‌ها را خواند؟

خواندن متون جدید و معاصر همیشه وسوسه کننده است، اما خواندن متون کلاسیک، با توجه به اهمیتشان، از نان شب واجب‌تر است. درس‌های اصولی و درجه را فقط در آثار کلاسیک می‌توان جست، آب را باید از سرچشمه خورد.

پیش‌نویس اولیه را در سه ماه تمام کنید

کینگ دوست دارد روزی ۱۰ صفحه بنویسد. این طوری در یک دوره‌ی سه ماهه می‌تواند حدود ۱۸۰۰۰۰ کلمه بنویسد. او می‌گوید: «پیش نویس اولیه‌ی یک کتاب _حتی یک کتاب طولانی_ نباید بیشتر از سه ماه یا همان یک فصل، طول بکشد.» کینگ معتقد است اگر زیادی روی یک اثر متوقف شوید، شکل عجیب و بیگانه‌ای پیدا می‌کند.

وقتی نوشتن را تمام کردید، یک قدم بزرگ به عقب برگردید

کینگ پیشنهاد می‌کند که بعد از نوشتن داستان، شش هفته برای «بازخوانی و اصلاح» آن وقت بگذارید. در این مدت می‌توانید با ذهن باز به دنبال هر ناسازگاری یا مشکلی در طرح داستان یا شخصیت‌سازی بگردید و آنها را اصلاح کنید. او ادعا می‌کند که نویسنده هم به‌اندازه‌ی خواننده ممکن است در برداشت اولیه از یکی از شخصیت‌ها به اشتباه بیفتد.

کینگ نوشتن و بازنگری نوشته را با طبیعت مقایسه می‌کند: «وقتی یک کتاب می‌نویسید مثل این است که هر روز به بررسی و شناسایی درختان می‌پردازید. و وقتی کارتان تمام شد باید عقب بایستید و (با دید کلی) جنگل را تماشا کنید.» به گفته‌ی کینگ، وقتی اشتباهات‌تان را پیدا می‌کنید «شرمندگی به خاطر آنها یا سرزنش خودتان ممنوع است. حتی بهترین نویسنده‌ها هم گاهی دچار اشتباه می‌شوند.»

جرأت حذف کردن را داشته باشید

نویسنده‌ها معمولا موقع بازخوانی برای حذف کلماتی که این همه برای نوشتن‌شان وقت گذاشته‌اند رنج زیادی می‌برند. ولی همانطور که کینگ توصیه می‌کند:«عزیزانتان را بکشید! عزیزان‌تان را قربانی کنید، حتی اگر این کار قلب نویسنده‌ی بدِ خودپسند درون‌تان را بشکند. عزیزان‌تان را بکشید!»

هرچند شاید بازبینی و اصلاح برای‌تان سخت‌ترین بخش نوشتن باشد، اما باید بخش‌های خسته‌کننده و اضافی را حذف کنید تا سیر داستان همچنان هیجان انگیز به پیش برود. وُنه گوت در کتابش «توصیه‌هایی درباره‌ی نویسندگی» پیشنهاد می‌کند که «اگر یک جمله، هر چند هم عالی و بی‌نقص، موضوع مورد نظر شما را به شیوه‌ای تازه و مفید روشن‌ نکند آن را حذف کنید.»

انواع نویسندگی

نویسندگی داستانی (تخیلی) و نویسندگی غیرداستانی (غیر تخیلی) دو نوع نویسندگی هستند. بازار نشر هم کتاب­‌ها را به همین صورت تقسیم‌­بندی می‌کند.

شاید عبارت نویسندگی خلاق را شنیده باشید و کنجکاو باشید بدانید نویسندگی خلاق چیست؟ نویسندگی خلاق در اصل همان نویسندگی داستانی و تخیلی است.

آیا لازم است که حتماً فعالیت در یکی از این دو گروه را انتخاب کنیم؟

به طور حتم خیر، انتخاب نویسندگی داستانی یا غیرداستانی بسته به سلیقه و توانمند‌های شماست. بسیاری از کتاب‌های غیرداستانی خوب توسط داستان‌نویس‌ها خلق شده‌اند.

بین نمونه‌های ایرانی می‌توان به تعدادی از کتاب‌های غیرداستانی جلال آل­‌احمد اشاره کرد. هر چند آل­‌احمد داستان‌­نویس موفق­‌تری است. هوشنگ گلشیری، ابوتراب خسروی، شهریار مندنی‌پور از جمله شاخص‌ترین داستان‌نویس‌هایی هستند که دستی هم در مقاله‌نویسی داشته‌اند.

بین نمونه‌های خارجی هم مثال‌های موفق بسیاری وجود دارد. معمولاً نویسنده‌های درجه یک جهان، در کنار آثار داستانی حداقل یکی دو تا کتاب غیرداستانی هم دارند که البته بخش اعظم این کتاب‌ها دربارۀ آموزش نویسندگی و داستان‌گویی است.

به طور نمونه می‌شود به میلان کوندرا و کتاب هنر رمان یا جولیا کامرون اشاره کرد که ما او را به کتاب‌های غیرداستانی‌اش از جمله کتاب معروف راه هنرمند می‌شناسیم.

حالا تصور می‌کنیم شما می‌خواهید نویسندۀ غیرداستانی بشوید و به نوشتن کتاب در حوزه‌های مدیریت، کسب‌­وکار و توسعه فردی علاقه‌مندید.

نباید فراموش کنیم که نویسندۀ غیرداستانی بودن به این معنا نیست که داستان‌گویی بلد نباشیم. معمولاً نویسنده‌های موفق غیرداستانی اشاره می‌کنند که چند رمان چاپ نشده توی کشوی میزشان دارند.

یکی از نمونه‌های موفق نویسنده‌های غیرداستانی مالکول گلدول است که بعضی کتاب‌­های او از جمله نقطۀ عطف و آدم‌های استثنایی با نام‌ها و ترجمه‌های مختلف در ایران چاپ شده‌اند. تمام جذابیت کتاب‌های غیرداستانی گلدول فقط به خاطر مهارت او در داستان‌گویی است. او نتیجۀ پژوهش‌ها و آزمایش‌های علمی را جوری روایت می‌کند که انگار در حال شنیدن داستانی تخیلی هستیم. اگر به این ژانر علاقه دارید کتاب‌های نویسندگانی مانند مارک منسون، اریک بارکر، چارلز داهیک و دنیل پینک را مطالعه کنید که ترجمه‌های خوبی از آثار آن‌ها در ایران منتشر شده است.