چاپ کتاب

مطالب مربوط به چاپ و انتشار کتاب

چاپ کتاب

مطالب مربوط به چاپ و انتشار کتاب

معرفی کتاب های پرفروش سال 2020

معرفی کتاب های معروف و پرفروش سال 2020 

پشت هر دروغ – کریستینا مک دونالد 

ژانر/سبک: رمان


تابستان بزرگ - جنیفر وینر


ژانر/ سبک: زمان 

رژیم غذای ات را نابود کن– چلو هیلارد 

ژانر/سبک: روانشناسی / تناسب اندام

احساسی همچون افتادن – کریستی وودسون هاروی 

ژانر/سبک: روانشناسی

مرا تا زمین دنبال کن – سو راینفورد 

ژانر/سبک: رمان

در 5 سال – ربکا سرلی 

ژانر/سبک: رمان

زندگی مادر دختری – روبین واسرمان 

ژانر/سبک: رمان

صداهای عالی – امیلی گولد 

ژانر/سبک: رمان

نژاد دربرابر زمان – جری میشل 

ژانر/سبک: تاریخی

با من تا زمین بدو – پائول یون 

ژانر/سبک: رمان

چیزیکه ممکن است تو را شوکه و خوار کند – دانیل مالوری اورتبرگ 

ژانر/سبک: فرهنگ

پول فهرست نمی کند – کریستینا لورن 

ژانر/سبک: رمان عاشقانه


عالیجنابان – تیفانی تسائو 

ژانر/سبک: رمان


فقط آمریکایی های خوب- استفان گراهام جونز 

ژانر/سبک: رمان


مستاجر – کارترین انگبرگ 

ژانر/سبک: رمان


حس خوب ناامیدی – جن گاچ 

ژانر/سبک: روانشناسی


این اشباح خانواده هستند- مایسی کارد 

ژانر/سبک: رمان




نقد و بررسی کتاب عقاید یک دلقک

عقاید یک دلقک اثری ماندگار از هاینریش بل نویسنده شهیر آلمانی است که توانست هاینریش بل را به جایزه نوبل ادبی سال ۱۹۷۲ برساند .

با این شرح که هاینریش بل در نقد و بررسی کتاب عقاید یک دلقک به خاطر نوشته‌ هایش در عقاید یک دلقک که ترکیبی از جهان بینی عمیق روزگار خود و مهارت حساس او در شخصیت پردازی و البته نقش حیاتی هاینریش بل در احیای ادبیات رو به زوال آلمان.

هاینریش بل با نام کامل هاینریش تئودور بُل ،به آلمانی : Heinrich Theodor Böll ) از مشاهیر ادبیات آلمان در قرن ۲۰ام است که ویژگی های شخصیتی بسیار جذابی داشته است.

ماجرای رمان عقاید یک دلقک

این کتاب روایت دلقکی به نام “هانس شینر” است. شینر در حین یک اجرا زمین می خورد و همین باعث صدمه دیدن زانویش می شود. او که از دلقکی مشهور و معروف به دلقکی ساده نزول پیدا کرده و عملا در شغلش دچار شکست شده به روایت داستانش می پردازد و به صورت پراکنده از زندگیش می گوید. از دوران کودکیش از خانواده اش از همسرش ماری و…


او داستانش رو به شکل اول شخص در ذهنش مرور می کند که چگونه با همسرش آشنا شده، چه رفتاری در برخورد با نازی ها داشته، چگونه به یک دلقک تبدیل شده و بعد از شکستش چگونه با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کند، به طوری که هیچ پولی در بساط ندارد که حتی سیگاری بخرد و…

ویژگی ها

از این ویژگی ها می توان به این موضوع اشاره کرد او در جنگ جهانی دوم سرباز نازی ها بوده و از طرفداران پروپا قرص آنان بوده است.

او در که جنگ جهانی حتی زخمی هم شده بود در نامه هایش به آنه ماری ، همسر آینده اش از عقایدش و دفاعش از نازی ها و هیتلر می نویسد اما به ناگهان ورق بر میگردد.

او که در جبهه شرق چندین بار مجروح شده بود به فجایع جنگ پی می برد و متوجه می شود که نازی ها چه اجحافی در حق او و امثال او کرده اند.

به همین دلیل در تمامی آثاری که پس از جنگ جهانی نوشت رد پایی از جنگ و آثار مخرب آن وجود دارد.

تحلیل کتاب:

در تحلیل کتاب عقاید یک دلقک می توان گفت که نویسنده با دیدی عمیق به شخصیت پردازی پرداخته و توانسته با این رمان ادبیات آلمان را متحول نماید. این رمان که توسط شخص اول روایت می شود، درباره سیر تحولی هانس و زندگی عاطفی و کاری اوست که سیر نزولی داشته و دچار شکست می شود. در این روند علاوه بر داستان زندگی شخص اول با شرایط اجتماعی، سیاسی و مذهبی جامعه آن زمان آشنا شده و درگیر انتقادات شدید نویسنده از زمان حال خود می شویم.

در کتاب عقاید یک دلقک، قهرمان اصلی رمان «هانس اشنیر» بازیگری افسرده و غمگین است که نه تنها دچار مشکلات مالی است، بلکه به دلیل مجروح شدن در اجرای خود، نمی تواند کار کند و از همه بدتر در سوگ از دست دادن عشقش، ماری می‌گرید که پس از ۶ سال زندگی آزاد با او دوباره به حلقه‌ مذهبی‌های کاتولیک پیوسته است.

هانس برای تسلای خود به الکل رو می‌آورد، با آن که به خوبی می‌داند، «دلقکی که به مشروب پناه ببرد، خیلی زودتر از یک شیروانی‌ساز مست سقوط خواهد کرد.»

هانس نمونه‎ انسان سرخورده و آواره‎ جامعه سرمایه‎داری در آلمان است؛ کسی که با داشتن پدر و خانواده ای ثروتمند در فقر به سر می برد و در نهایت گدایی را بر درخواست پول از خانواده اش ترچیج می دهد. انسانی که به‎ علت نداشتن مهارتهای لازم، چنان قربانی می‎شود که حتّی نامزدش او را ترک می‎کند.

در این داستان، بل جامعه‎ قرن بیستم را به نقد می‎کشد: جامعه‎ بورژوا-کاتولیک‎ آلمان که تحت سلطه‎ گروههای مالی غرب و جامعه‎ تحت ستم سوداگران صنعت و تکنولوژی‎ که انسانها را عاری از هویت کرده، آنها را در مسیر نیهیلیسم قرار می‎دهد.

در تحلیل عقاید یک دلقک می توان گفت که دارای یک نوع صداقت است. شخصیت اصلی داستان تمام اتفاقات و پیشامدهای زندگی خود را به گونه ای ناب و بدون سانسور، آنطور که انسان تنها ممکن است با خودش صحبت کند، روایت می کند. در تحلیل عقاید یک دلقک می توان گفت که هانس شینر بدون آن که عقایدش را در بوق و کرنا کند و یا مانیفستی ارائه کند، به همه چیز در زمانه خودش اعتراض و حتی حمله می کند. او سرمایه داری، کمونیسم، نازی ها و بسیاری از عادات و مناسبات انسان ها را زیر سوال می برد. او بیش از هر چیز قوانین مذهب کاتولیک را به چالش می کشد. او مدت ها با زنی که عاشقش بوده زندگی می کرده است اما قوانین کاتولیکی با قدرت خود توانسته تا زندگی عاشقانه این زوج را نیز تحت تاثیر قرار دهد و در نهایت به عقیده شخصیت اصلی آن را برهم بزند.

ممکن است که حملات هانس شینر به هر چیز در اطراف خود مخاطب خود را دچار نوعی دلزدگی و حتی گیجی کند اما سوال اینجاست که این گیج شدن و به فکر فرو بردن مخاطب توسط نویسنده عمدی بوده است یا خیر. در تحلیل عقاید یک دلقک این موضوع هم می تواند نقطه قوت رمان محسوب شود و هم نقطه ضعف آن. این موضوع بیشتر به دیدگاه خواننده و یا تحلیلگر رمان بستگی دارد. اگر مخاطب یا خواننده تنها تمایل دارد قصه ای را بشنود و درگیر آن شود ممکن است در میانه کتاب دچار اندکی ملال شود اما اگر مخاطب با دید تحلیلی تر به اثر نگاه کند می تواند اثر را قابل تامل تر و تاویل پذیر تر نیز ببیند.

در تحلیل عقاید یک دلقک باید به این نکته توجه داشت که هاینریش بل به هیچ عنوان قصد ندارد تا دیدگاه های خود و حرف هایش را در دهان شخصیت اصلی رمانش قرار دهد. او با طرح یک موقعیت و خلق یک شخصیت، تضاد و تعارض هایی را پدید می آورد که با شرح و بسط آن ها هیچ احتیاجی به زیاده گویی و مانیفست دادن وجود ندارد. عقاید یک دلقک مورد اقتباس سینمایی نیز قرار گرفته است.

نام فیلمی که با اقتباس از رمان عقاید یک دلقک ساخته شده است، عقاید یک دلقک (فیلم ۱۹۷۶) است. این فیلم به کارگردانی وویکش یاسنی ساخته شده است.

قسمت هایی از متن کتاب عقاید یک دلقک

چیزی که شاید آن را بتوان سرنوشت نامید، شغل و وضعیت مرا به خاطرم می آورد: اینکه من یک دلقک هستم. عنوان رسمی این شغل کمدین است؛ موظف به پرداخت مالیات به کلیسا نیستم، بیست و هفت ساله ام و نام یکی از برنامه هایم “ورود و عزیمت” است.

من الکلی نیستم. اما از وقتی ماری مرا ترک کرده است الکل حالم را جا می آورد.

چند ماه پیش وقتی گیتاری به منظور تصنیف و تنظیم سرودهایی که می خواستم بخوانم، خریدم، ماری وحشت زده این اقدام مرا “کسر شان” دانست و من به او گفتم پایین تر از سطح جویبار فقط فاضلاب قرار دارد. اما ماری متوجه مقصود من از این قیاس نشد و من هم از تشریح و توضیح چنین تصویرهایی نفرت دارم. مردم یا متوجه منظور من می شوند یا نمی شوند. من یک مفسر نیستم.

تصور می کنم حتی چشمان شیطان هم به تیزی چشمان همسایگان نیست.

او به آرامی گفت: “به هیچ، من به هیچ فکر می کنم.” گفتم: “اما به هیچ چیز که نمی شود فکر کرد.” و او گفت: “چرا، می شود، من در این لحظات احساس می کنم درونم به طور کامل خالی شده است، مثل یک فرد مست و دلم می خواهد کفش ها و لباس هایم را هم درآورم و به گوشه ای پرتاب کنم_بدون هیچ باری.”

این واقعیت که منتقدان خود قابل انتقاد هستند چیز زیاد بدی نیست، عیب آن است که آنها به برنامه ی خود به دید انتقادی نگاه نمی کنند و خود را عاری از نقص و اشکال می بینند، و این خیلی ناخوشایند است.

این اشتباه خود ما بود که درباره ی این لحظه با دیگران صحبت کردیم و قصد داشتیم آن را به عنوان لحظه ای به یاد ماندنی به ثبت برسانیم. می توانستیم خودمان از این واقعیتی که اتفاق افتاده بود لذت ببریم.

لحظاتی وجود دارند که تکرار آنها ممکن نیست.

هرگز نباید سعی در تکرار لحظات داشت، باید آنها را همان گونه که یک بار اتفاق افتاده اند، فقط تنها به خاطر آورد.